به سرم اگر شلیک کنند...
به جای "خون"
فکر " تو "میپاشد به دیوار.......!
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
1 | 98 | vahidabasi |
![]() |
0 | 272 | donyayeazoleh |
![]() |
1 | 556 | nafs19 |
![]() |
1 | 485 | nafs19 |
![]() |
0 | 336 | admin |
![]() |
0 | 564 | forum-admin |
![]() |
0 | 426 | forum-admin |
![]() |
0 | 366 | forum-admin |
![]() |
0 | 585 | forum-admin |
![]() |
0 | 421 | forum-admin |
از بس که از ترس این که نگاهم به نگاهی گره بخورد....
آنرا بر کف جاده ها انداخته ام...
باران که میبارد...
تمام شهر پر از فریاد من است
که می گویم : من" تنها " نیستم ؛ تنها منتظرم!
گرچه آنکه عوض شدنش بعید است... عوضی شدنش قطعی است!
تو که نمی پرسی...
خودم می گویم:
فقط گاهی چیزی از ته قلبم می جوشد و..
تا چشم هایم بالا می آید....
آن هم چیزی نیست.
" جاده "
چقدر بی رحم و طولانی میشود
وقتی میفهمد ؛
کسی در مسیر تنهاست....
به زخم هایم خیره نشو !
با نگاهت به آتش میکشی وفاداریم را !
روی قبـــرم بنویسید:
" موریانه ها زهرمارتان باد "
این تـَـن کــه می خورید پـُـر از حسرتهای شیرین بود ...
تعداد صفحات : 14